سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را چنین سوگند دهید ، اگر بایدش سوگند دادن : که او از حول و قوت خدا بیزار است ، چه او اگر به دروغ چنین سوگندى خورد در کیفرش شتاب شود ، و اگر سوگند خورد به خدایى که جز او خدایى نیست در کیفرش تعجیل نبایست چه او خدا را یگانه دانست . [نهج البلاغه]
روان نما

 

از کجا اغاز کنیم؟

      چگونه می توانید به فرزندان خود کمک کنید تا تصویر ذهنی واضح و مثبتی از خویش داشته باشند این سوال می تواند نقطه ی آغاز مناسبی برای تشخیص این که چه عاملی فرزند شما را منحصر به فرد می سازد ، باشد.یعنی همان چیزی که واقعاً هست

گام اول : نوع برداشت خود را از شخصیت آنها و نقاط ضعف و قوتشان بنویسید، حتی اگر شامل ویژگی هایی باشد که شما ترجیح می دادید وجود نداشتند.

اگر نسبت به انها احساسی منفی دارید، از فرد دیگری که شناخت خوبی نسبت به کودک شما دارد، کمک بگیرید. از او بخواهید به شما در تشخیص ویژگی های مثبت هم کمک کند                                    به عنوان مثال کودک شما :

به راحتی با شرایط جدید سازگار می شود ، نسبت به همه چیز دقیق است، سریع به گریه می افتد ،تمرکز کزدن برایش دشوار است، بسیار خیال پرداز است بخشنده است ، بسیار وقت شناس است، دوست ندارد کسی صحبت او را قطع کند.

گام دوم : ببینید آیارابطه ای بین چیزی که دوست دارید با چیز هایی که چندان مورد توجه شما نیستند وجود دارد؟ این دو همانند دو روی یک سکه می باشند .به عنوان مثال ممکن است شما انتخاب و تصمیم گیری سریع آنها را بپسندید وبه نظر می رسد می دانید در ذهن آنها چه میگذرد ، اما مایل نباشید آنها مداوم درباره ی کار هایی که انجام می دهند بحث کنند. اماآیا این دو، بخشی از یک مقوله ی واحد نیستند؟

شما دوست دارید که آنها هنگام بازی با دوستانشان از عهده ی خودشان برآیند. اما مایل نیستید زمانی که در مقابل شما هستند ، جسور و بی محابا باشند. آیا این قدرت مشابه ای نیست که در دو جایگاه مختلف خود را بروز می دهد؟مثبت فکر کنید !

گام سوم : علایق ونفرت های ایشان ر ا بنویسد، کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، چیزهایی که دوست ندارند بخورند،لباس های مورد علاقه شان، واین که دوست دارند اوقات خود را چگونه سپری کنند. این کار به شما کمک می کند تا بعد دیگری به ابعاد ادراکی شما درمورد این که آنها واقعاً چه کسی هستند، اضافه شود.اگر توانسته اید به بسیاری از چیز هایی که دوست ندارند .پی ببرید و چیز های معدودی را که دوست دارند ، بشناسید ، زمان آن رسیده است که به طور جدی به اصلاح و تقویت عزت نفس آنها بپردازید.کودکانی که تصویر واضحی ازخودشان ندارند،راحت تر هستند که ((شخصیت خود را منفی جلوه دهند)).به عبارت دیگر برای بیان تفاوت خود با دیگران،خواهندگفت که شبیه هیچ کس نیستند.به ویژه به خواهر و برادر خود هیچ شباهتی ندارد. طی یک فرآیند استنتاجی،به تصاویری از خودشان دست پیدا می کنند.اما اگر کسی بتواند به طور مستقیم بگوید((من این گونه شخصیتی دارم)) بهتر از این است که در مورد آن چه که نیست و یا ندارد، سخن بگوید.

گام چهارم : ببینید چگونه می توانید جایی را به خودشان اختصاص دهید تا هر کاری که مایل هستند ، در آن انجام دهند. به عنوان مثال اگر دوست دارند اوقات خود را به تنهایی سپری کنند. می توانید خواهران و برادران آنها را از آنها دور نگه دارید؟ همین طور هر فرد دیگری که فکر می کنید مزاحم آنهاست؟ اگر دوست دارند که بازی مورد علاقه خود را همراه با شما انجام دهند،آیا وقتی برای این کار اختصاص می دهید؟اگربه فوتبال یاشنا علاقه مند ند. مطمئن هستید که امکان پرداختن به این ورزش ها را برایشان فراهم آوریده اید؟

گام پنجم : به آنها بگویید در هر سنی که بوده اند، به کدام ویژگی آنها علاقه داشته اید . فقط نگویید خوب بوده اند کاملا در این مورد با آنها صحبت کنیدتا آنها بفهمند که تا چه اندازه مورد توجه شما بوده اندو آنها را درک می کنید .به این ترتیب به تصویر ذهنی شفاف تری از خود دست پیدا می یابند.به آنها کمک کنید تا بتوانند به خودشان افتخار کنند.

(( رژیم متعادل )) شامل چه فعالیت هایی می شود؟

·   فعالیّت های مربوط به فضای باز (قدم زدن، بالارفتن از درخت ،به پارک رفتن - که معمولاً کار های فیزیکی هستندو به کلی هر نوع بازی مربوط به فضای باز).

·   فعالیّت های خلاقانه (طراحی ، نقاشی ، مدل سازی با ماسه ، آب ، آشپزی ، باغبانی، ساختن وشنیدن موسیقی ).

·   فعالیّت های اجتماعی (دیدار دوستان و آشنایان-زیاد به دیدن دوستانتان بروید.زیرا کودک اجتماعی شدن را از شما می آموزند.

·   فعالیّت های تخیلی(خیمه درست کردن با استفاده از پتو ، قطار درست کردن با استفاده از جعبه های مقوایی ، بازی های وانمودی مانند مدرسه بازی یا تلفن بازی).

·       بازی ها و مسابقاتی که در آن از توپ استفاده می شود.

·   بازی های بدون ساختار (بگذارید بنا به میل خود، در مورد شیوه و نوع بازی تصمیم بگیرند و آن را اداره کنند.

·   فعالیت های وابسته به کتاب(خواندن کتاب برای آنها،نشان دادن عکس های کتاب یا مجلات به آنها،رفتن به کتاب خانه،اگر شما در حال خواندن یا نوشتن هستید،به آنها اجازه دهید از شما تقلید کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/4/30:: 8:37 عصر     |     () نظر

عزت نفس واعتماد به نفس

      در زمینه تربیت کودک نیز مختصصان مربوطه عقیده دارند آنچه ما در سال های نخست زندگی کودک آنجام می دهیم ، تاثیر بسزایی در شخصیت آتی وی خواهد داشت.همین موجب نگرانی روز افزون در مورد اشتباهاتی که مرتکب می شویم ، می گردد . به ویژه مادر ها بیشتر مستعد این نگرانی هستند . با اعتقاد داشتن به این موضوع که ایجاد شادی و سلامت روان از مهم ترین وظایف ما به شمار می رود، نه تنها نسبت به انجام صحیح این کار بلکه حتی نسبت به این که مرتب اشتباهی شود که برای فرزندمان صدمه ی روحی در پی داشته باشد احساس نگرانی و دلهره پیدا می کنیم.

همان گونه که بزرگسالان وقتی دیگران آنها را ستایش می کنند دوست شان دارد و به آن ها توّجه می کنند نسبت به خودشان احساس خوبی پیدا کرده و کار خود را به بهترین نحو انجام میدهند.این موضوع در کورکان نیز صدق می کند.

      کودکی که اعتماد به نفس دارد و در عین حال به خویشتن اطمینان نیز دارد امنیت بیشتری در رابطه با اصلیّت خود احساس می کند و نسبت به توانایی های خاص خود وآنچه که وی را منحصر به فرد ساخته است آگاهی می یا بد بهتر بازی می کند ، بهتر می آموزد، تمرکز بیشتری دارد، عشق می ورزد و بهتر ارتباط برقرار می کند احساس کودک نسبت به خویش از دوران نوزادی شکل می گیرد بنابر این احساساتی نظیر عزت نفس قوی یا ضعیف در دوران کودکی بسیار زیاد است .عزت نفس قوی به تقویت اعتماد به نفس افراد کمک می کند. اعتماد به نفس در تقویت اتّکا به نفس استقلال افراد تأثیر گذار است. مجموع این سه ویژگی در وجود یک فرد ، صرفنظر از سن وی ، از او ، انسانی شاداب ، خلاق ،انعطاف پذیر و از همه مهم تر مورد پذیرش اجتماع می سازد.

      تا به امروز دوران کودکی بهترین دوران برای ایجاد عزت نفس ، اعتماد به نفس و اتکا به نفس شناخته شده است که به شاد زیستن کودکان کمک می کند. چنانچه آنها را به دست نیاورند،بعدها یافتن آنها بسیار دشوار خواهد بود.بزرگسالانی که در خانه یا محل کار، با مشکلات ارتباطی مواجه هستند ،اغلب فاقد این سه ویژگی می باشند.بزرگسالانی هم که مشکلات دیگری دارند و نمی توانند به خوبی از عهده آنها برآیند، معمولاً اتّکا به نفس پایینی داشته و خودشان را باور ندارند.

      عزت نفس بدان معناست که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید. یعنی خودتان را دوست داشته باشید. از خودتان رضایت داشته باشید، و حتی به خودتان افتخار کنید. اگر عزت نفس داشته باشید ، ازاین که خودتان هستید ، راضی می شوید و ارزش های درونی خود را به عنوان یک انسان منحصر به فرد باور می کنید. پس این به یک خویشتن بینی مثبت و یک خود آگاهی مطلق مربوط می شود.خود را می شناسید و بدون هیچ واهمه شرم یا تردید خود را می پذیرید، زیرا همه ی آن را قبول دارید . آنقدر خودتان را دوست دارید که بتوانید با مسایل ناخوشایندی که پیش می آیند ، سازگار شوید.اگر از توانمدی های خود در برخی موارد آگاه باشید راحت تر و بدون این که به خویشتن بینی خود لطمه ای وارد کنید به نقاط ضعف خود در موارد دیگر ، اقرار می کنید.روی هم رفته، این ها به شما کمک می کنند تا دریچه ی وجود خود را به سوی دنیای بیرون بگشایند. نیازی به پنهان یا سرکوب کردن چیزی نیست. عزت نفس، قوی نگاه داشتن خود نیز هست این همان داشتن یک مولد برق در درون خود است هنگامی که احساس می کنید باتری های خود ضعیف یا تمام شده است می توانید آنها را دوباره شارژ نمایید افرادی که عزت نفس بالایی ندارند به ندرت می توانند خودشان این کار را انجام دهند. آنها برای این کار به منبع نیروی دیگری، نیاز دارند . ممکن است این منبع را در شخصیت دیگری جست و جو کنند یا حتی در موفقیت هایی که آنها را به چالش می طلبد و به آنها احساس ارزشمند بودن می دهد افرادی که عزت نفس پایینی دارند در مدام در جست جوی جای هستند که بتوانند نیروی خود را از آنجا تامین کنند. کسانی که احساس بی ارزش بودن می کنند، حتی به دیگران این امکان را نمی دهند که برای دادن نیروی تازه، به آنها نزدیک شوند ، و اغلب به این نتیجه می رسند که بعد از تمام شدن نیروشان باید دور انداخته شود.

بنابر این عزت نفس بالا به شرح زیر است

آزاد بودن - آرامش داشتن - قابلیّت کسب نیروی جدید - محکم و پا بر جا ماندن

چرا تقویت عزت نفس تا این اندازه اهمیت دارد

عزت نفس به ما کمک می کند تا از مواهب زیر بهره مند شویم:

(شادی ، انعطاف پذیری خلاقیت ، توانایی پذیرش خطرات، سازگاری و انطباق یافتن،توانایی برقراری ارتباط با دیگران،درایت و تدبیر)

اگر انعطاف پذیر باشید ، هنگام مواجهه با دشواری ها و چالش های پیش بینی نشده، درمانده و مستاصل نمی شوید . می توانید زمانی که دیگران نیاز به حمایت دارند به آنها کمک کنید و قوت قلب بدهید زندگی سرشار از دشواری ها و نا امیدی ها است .اگر بتوانیم ابزار استقامت و انعطاف پذیری را برای فرزندان خود مهیا سازیم   هدیه ای ارزشمند برای تمام عمر را به ایشان عطا کرده ایم.

عزت نفس

تعریف عزت نفس : قضاوت ارزشی که فرد از کلیت وجود خود دارد.

نکته : بخش عظیمی از عزت نفس ما در دوران کودکی شکل می گیرد.

تجارب مثبت دوران کودکی که به عزّت نفس سالم خود منجر می شوند عبارتند از :

1- تحسین شدن بجا و مناسب کودک

2- گوش دادن فعال به صحبت های کودکان

3- محترمانه و صمیمانه ارتباط برقرار کردن با کودکان

4- مورد توجه بودن و در آغوش گرفته شدن کودک توسط والدین

5- کسب موفقیت های علمی، ورزشی

6- داشتن دوستان معتمد

7- آموزش روش صحیح برخورد با مشکلات و حل منطقی آن ها

منبع: کتاب والدین و روان شناسی کودک و نوجوان عبداله شیرانی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/3/12:: 8:52 عصر     |     () نظر
10

مشکلاتی که بر اثر بحران هویت به وجود می آید

در این سن، نوجوان از خود بریده ودر دنیای درونی خود غوطه ور می شود. این بریدگی و در خود فرورفتگی مشکلاتی چون بحران هویت را به همراه داردو علاوه بر اینکه انسان ها را به ابهام و سردرگمی می کشاند مشکلاتی ایجاد می کند . این مشکلات عبارتند از:

مشکل اول- بروز اختلال زمان و بی دقتی در اور، دراین صورت نوجوان احساس می کند که گذشت زمان اهمیتی نداردو برای هرکاری بیش از حد کافی وقت دارد. در برابر این احساس برخی نیز احساس می کنند که همه امور به سرعت می گذرد و برای خود وقت کافی ندارند.

مشکل دوم-احساس شدید نسبت به خود است.

فکر نوجوان در این حالت همیشه مشغول خصوصیات بدنی ، شغلی،یا نقشی است که بر عهده دارد.و نمی تواند افکارش را در تاکید های درونی خود آزاد سازد.

مشکل سوم-تشکیل هویت منفی است که نوجوان ارزش های خانوادگی ، اجتماعی ،تحصیلی و آنچه را که از این گونه کانال ها به صورت دستورات تربیتی و آموزشی به او می دهند به تمسخر گرفته و از کنار آنها رد می شود و به گونه ای عصبی و پرخاش گرانه به آنها بی اعتنایی می کند و نوعی رفتار نامانوس از خود بروز می دهد .

مشکل چهارم-مشکلاتی است که اراک اجتماعی را به رکود و بن بست می کشاند .

انواع هویت یابی نوجوانان

هویت یابی نوجوانان به یکی از سه روش زیر صورت می گیرد:

الف - برخی از نوجوانان و جوانان پس از یک دوره ی آزمایش و کند و کاو درونی متعهدانه به هدفی در زندگی علاقمند می شوند و در راه نیل و رسیدن به آن گام بر می دارند.

ب - برخی دیگر ممکن است هرگز بحران هویت را تجربه نکنند.این نوجوانان ارزش های والدینشان را بدون چون و چرا پذیرفته اند. و برای خود به عنوان یک فرد بزرگسال نقش هایی را انتخاب می کنند که با نظر والدین هماهنگی کامل دارد، به صورتی که هویت این افراد در مراحل اولیه زندگی تبلور یافته است.

ج - دسته ای دیگر هویت انحرافی بر می گزیند،هویتی مغایر با ارزش های جامعه که در آن زندگی می کنند. مثلا جوانی که در طول زندگیش تحت فشار باشدامکان دارد در آینده در مقابل این فشارها طغیان کند و ولگرد شود. همچنین برخی از نوجوانان مناطق فقیر به جای انکه با تلاش خود را به موقعیت اجتماعی بهتری برسانند، ممکن است هویتی انحرافی برگزینند وافتخار کنند که در این دنیا کسی نیستند.

اجزاء تشکیل دهنده هویت

در دوره نوجوانی ، پیشرفتهای شناختی، دیدگاه نوجوانان را نسبت به خود تغییر می دهدو »آن را به صورت تصویر ذهنی پیچیده تر، سازمان یافته تر ،وبا ثبات تر در می آورد. تغیرات خود پنداره و عزت نفس زمینه را برای پرورش هویت شخصی یک پارچه آماده می سازد. هویت دارای اجزاء مختلفی است که از به هم پیوستن این اجزاء هویت یک پارچه پدید می آید. این اجزاء عبارتند از :

هویت جسمی ، هویت جنسی ، هویت تحصیلی ، هویت شغلی ، هویت اجتماعی، هویت اعتقادی و اخلاقی و هویت اقتصادی

هویت جسمی – نگرش نوجوان نسبت به بدن و تغییرات مربوطه آن است. نوجوانان اعلب از وضعیت جسمانی خود راضی نیستند، زیرا تغییرات سریع جسمانی در این دوران تصورات گوناگونی از وضیعت جسمانی به وجود می آوردند که موجب عدم قبول آن از سوی آن ها می شود. پذیرش این تغییرات از نظر نوجوان و جوان و قبول ایفای نقش های مربوطه در بزرگسالی ، هویت جسمی را تشکیل می دهد.

هویت جنسی – هرنوجوان موظف است در رابطه با جنسیت خود ،رفتاری متناسب باب آن را ارایه دهد تا از هرگونه انحراف جلوگیری شود. در بسیاری از فرهنگ ها انتظاراتی که از جنس مذکرو مونث دارند متفاوت است. پذیر فتن جنسیت و ایفای نقش های جنسی در بزرگسالی توسط نوجوان و جوان منجر به تشکیل هویت جنسی شده و نپذیرفتن جنسیت و عدم ایفای نقش جنسی در بزرگسالی باعث ایجاد مشکل هویت می شود. احتمالا یکی از دلایل همانند سازی نوجوان و جوان با جنس مخالف از نظر پوشش ، آرایش، تکلم، شرکت گسترده در جمع آنها و سایر زمینه ها ، داشتن مشکل هویت جنسی است.    

 

عوامل موثر در شکل گیری هویت

عوامل گوناگونی در شکل گیری هویت نوجوانان موثر هستندکه عبارتند از:

خانواده – مدرسه - محله زندگی - نهاد های اجتماعی ،مذهبی و رسانه های گروهی ، گروه همسالان. با این وصف چون خانواده اولین نهادی است که پایه های اولیه شخصیت نوجوان را از دوره ی کودکی شکل می دهد، از اهمیت خاصی ببرخوردار است. متاسفانه در بسیاری از خانواده ای جامعه ما ، فرزند سالاری وجود داردبه این معنی که والدین در خدمت مطلق فرزنداشان هستند. چنین جوی فعلا در جامعه ما رو به افزایش است . این مطلب می تواند در شکل گیری هویت و اعتماد به نفس اراد در دورانی که والدین دیگر با فرزندشان نیستند ضربه وارد کند. پیامدهای چنین جو ی به وجود آمدن مشکلات شغلی ، اجتماعی و حتی زناشویی بعد از ازداوج و به دنبال آن طلاق خواهدبود. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/2/16:: 6:42 عصر     |     () نظر

   هویت

روزها فکر من این است و همه شب سخنم                     که چرا غافل از احوال دل خویشتم

زکجا آمد ه ام ، آمدنم بهر چه بود                            به کجا می روم که آخر ننمایی وطنم

 در چند دهه اخیر مسئله ای بحران هویت نوجوانان مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است که می توان گفت اولین بار اریکسون به این موضوع توجه کرده است. اریکسون می گوید: هویتی را که نوجوان و جوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است :

که او کیست؟ نقشی را که باید د جامعه ایفاء نماید چیست؟ آیا او کودک است یا بزرگسال ؟ آیا او با وجود نژاد ، مذهب یا زمینه های عملی که دارد او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد ، آیا احساس اعتماد به نفس دارد؟

هویت چیست؟ هویت عبارت از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود ودیگران می گذارد، هویت یک سازه و ساختار روانی واجتماعی است. نوجوان برای ساخت هویت خود با دو مسئله روبرو است. مسئله اول، سازگاری با تغیرات بدنی، درونی و شناخت است و مسئله ی دوم نحوه ی برخورد با مجموعه ای از نظام های بیرونی و ارزشی است.

نظریه اریکسون در باره هویت .

اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سو ی تبدیل شدن به فردی ثمر بخش وخشنود ، تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید ، برای چه چیزی ارزش قائلید، و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید.

اریکسون، تعارض روانی نوجوانی را هویت در برابر سردرگمی هویت نامید . او باور داشت که نتایج موفقیت آمیز مراحل پیشین ، زمینه را برای حل مناسب این تعارض آماده می سازند برای مثال، نوجوانانی که با درک ضعیف اعتماد به نوجوانی می رسند، به سختی می توانند آرمانهای بیابند که به آنها معتقد باشند. نوجوانانی که خود مختاری یا ابتکار ناچیزی دارند، گزینه ها را به طور متعادل بررسی نمی کنند. و آنهایی که فاقد حس سخت کوشی هستند، نمی توانند شغلی را انتخاب کنند که با تمایلات و مهارتهای آنها هماهنگ باشد.

گرچه بذرهای تشکیل هویت قبلا کاشته شده اند ،ا فراد تا نوجوانی مجذوب این تکلیف نمی شوند. به عقیده اریکسون ، نوجوانان در جوامع پییشرفته دچار بحران هویت می شوند. یک دوره موفتی سردرگمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزشها و اهداف ، آن را تجربه می کنند. نوجوانانی که به فرآیند تعمق و تامل می پردازند ، سرانجام به هویتی پخته دست می یابند. آنها ویژگی های که خود را در کودکی توصیف می کردند بررسی نموده و با تعهدات جدید ترکیب می کنند. بعدا ،هنگامی که تقش های متفاوتی را در زندگی روزمره انجام می دهند، این ویژگی ها را به صورت یک هسته درونی محکم و یک پارچه شکل می دهندکه احساس همسانی را در آنها ایجاد می کند. بعد از آن که هویت شکل گرفت ، در بزرگسالی اصلاح می شود، و این زمانی است که تعهدات خود را مجددا ارزیابی می کنند. 

پیامد منفی مرحله پنجم رشد اریکسون( هویت در برابر سردرگمی ) است . برخی از نوجوانان سطحی و بدون جهت به نظر می رسند، که یا به علت آن است که تعارضهای قبلی به صورت منفی حل شده اند یا به این علت که جامعه انتخاب های آنها را به مواردی محدود کرده است که با توانایی های و تمایلات آنها هماهنگ نیستند. در نتیجه ، آنها برای چالشهای روانی بزرگسالی آمادگی ندارند. برای مثال، اگر آنها درک خود قاطعی از خود(هویت) نداشته باشند که بتوانند به آن رجوع کنند ، در مرحله اوایل بزرگسالی اریکسون ، به سختی می توانند با دیگران صمیمی باشند.  

 

بحران هویت 

می دانیم که نوجوان و جوان از نظر عاطفی ، کودک یا بزرگسال نیست ، موجودی است که در برزخ کودکی از دست رفته و با بزرگسالی نیامده ، روبروست ،او هنوز کودک دیروز است. او به علت عدم تمایز سنی بین دیدگاه خودش که خواهان ساختن و برنامه ریزی برای یک زندگی است ودیدگاه گروهی که در آن موقعیت قرا ر می گیرد و باید با آن نیزخو می گیرد و دگرگون می شود.

احتمال به وجود آمدن سردرگمی و آشفتگی نقش ها در خلال شکل گیری هویت نوجوانان شدید تر از هر دوره ی دیگر است. این همان چیزی است که اریکسون آن را آشفتگی هویت نامید. چنین حالتی سبب می شود تا نوجوانان احساس کنند که منزوی ، تهی، مضطرب و مردود شده اند. همچنین آن های احساس می کنندکه باید تصمیمات مهمی در مورد مسایل مختلف بگیرند، ولی عملا قادر به انجام چنین تصمیماتی نیستند،این حس در آنها به وجود می آید که از طرف جامعه در مورد گرفتن تصمیمها تحت فشار هستند، ولی آنها مقاومت می کنند.

درطول آشفتگی هویت نوجوان ممکن است احساس کند به جای پیشرفت، پسرفت دارد. داشتن این این چنین فکری به نظر می رسد بازگشت به دوره کودکی است ، به جای آن که با جامعه بزرگسالی درگیرشود. رفتارش در این زمان ،همراه با آشفتگی ، بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی خواهدبود.

وی نوعی مراقبت و احتیاط درونی را حس می کند که مبادا خود را به دیگری بسپارد، چه بیم آن را دارد و از عواقب احتمالی این چنین سرسپردگی هراسی به خود راه ندهد. شخص که فاقد یک هویت متشکل است در طول زندگی بزرگسالی اش نیز با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد. اریکسون یاد آوری می کند که در هر زمانی امکان دارد بحران هویت و مختصر به دوره نوجوانی نیست. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/2/12:: 12:36 عصر     |     () نظر

.

اصول کلی حل مشکل 

برای از بین بردن هر آسیبی راه حلی منطقی و علمی وجود دارد که با دوره رشد انسان متناسب است . برای حل مشکلات نوجوانان وجوانان به یک برنامه ریزی کلی زیاد نیاز است. این برنامه باید سه طیف مختلف که همگام باهم باشند رادر بر گیرد. تا میزان اثربخشی برنامه افزایش یابد. این سه طیف عبارتند از:

وظایف خانواده

 خانواده اولین جایگاهی است که نوجوان و جوان دوره کودکی خود را در آن به سر می برد ویک سری خصایص رفتاری از افراد خانواده خود کسب می کند. شرایط اقتصادی ، فرهنگی، مذهبی ، رفتاری و مناسبات نوجوانی تا حدود زیادی شکل گرفته از دوره کودکی و آن هم شکل گرفته از الگوهای خانوداگی اوست. پس قدم اول برای حل مشکل، شناسایی مشکلاتی است که در خانواده باید مورد توجه قرارگیرد، این مشکلات عبارتند از:

1 – بیقراربودن نوجوان 

دوره نوجوانی دوره پرتلاطم و دشوار است که با شک و تردید سوءظن و رفبت های مختلفی همراه است. بسیاری از مسایل دنیوی و اخروی در مقابل چشم نوجوان نمایان می شود وبرای هریک چند سئوال طرح می کند. به همین دلیل نوعی بیقراری و پریشانی ودر بعضی مواقع همراه با ناسازگاری در آنها مشاهد می شود. از چنین وضعیتی خود نوجوان هم راضی نیست. 

 

2- رفتارهای متناوب با فرزندان

گاهی به طورغیر عمد والدین رفتاری انجام می دهند که ذهن کنجکاو نوجوان را به پیش داوری وقضاوت هایی وادار می کند. هر چند چنین رفتارهایی ممکن است از طرف والدین خالصانه باشد مانند خرید وسایل و لوازم ، لباس، دادن پول توجیبی و یا حتی دادن جواب سلام آن ها که در بعضی مواقع والدین این گونه ظرافت های دقیق را رعایت نمی کنند.

3- مسخره کردن

اطرافیان نوجوان بیش از هرگس دیگر به نقاط ضعف فرد آشنا هستند. دیده شده در بعضی مواقع اطرافیان از این نقاط ضعف برای مسخره کردن و یا سربه سر گذاشتن آنها استفاده کنند. اتفاق افتاده فرزندی که به لکنت زبان دچار بود،درهنگام صحبت از طرف اطرافیان به وی گفته می شود آن قدر مثل بلبل صحبت نکن لازم به ذکر است که از عیب و نفص نوجوان وقتی کاسته می شود که از طرف والدین حمایت های مثبتی صورت گیرد.

4- برخوردهای جنسی

شور وهیجان نوجوان معمولا درسنین 13 تا 16 سالگی است. عقیده روان شناسان در این زمینه مبتنی بردو نظریه است. نظریه اول مبنی بر این است که بهترین فرصت آگاهی دادن جنسی به نوجوانان در باره ی مسایل جنسی مدرسه است و دلیل این کار را هم ممکن است عدم آگاهی های لازم از طرف خانوداه ها بدانند. نظریه دوم مبنی بر این است که آموزش مسایل جنسی توسط اولیا در دوران کودکی شروع شود وهمکان با رشد در دوران نوجوانی تکمیل شود.

5- برچسب زدن

نباید ارزیابی های متاوت و مختلفی که در مورد اشیاء و اجسام بی جان وبی روح انجام می دهیم درمورد نوجوانان هم انجام دهیم ، زیرا برچسب های گوناگون که با شختار وشکل ظاهری فرد تناسب ندارد باعث حساسیت وی نسبت به موضوع می شود و چنین ارزیابی های نسنجیده عواقب منفی در پی دارد.

6- عیبجویی

توجه به این نکته که هیچ کس بی عیب نیست باعث می شود تا آنها نیز عیب و نقص خود را بشناشند وبه آن اعتراف کنند. تا ضمن اینکه به عیب خود پی می برند، به شمردن عیب و نقص دیگران نپردازند.

7 – احترام به خلوت نوجوان در حد معقول

خلوت نوجوان در حد معقول ا ز دخالتهای بی موری که از طرف خانواده صورت می گیرد کنجگاوی بیش از حد به خلوت کردن او زیرا این عمل یک نوع مزاحمت تلقی می شود واز طرف دیگر ، این آموزش را به نوجوان می دهد که در کار دیگران دخالت بی مورد نکنند.

8- دوری از تلخ زبانی

تلخ زبانی همراه با اشتبداد وخود محوری است . این عمل مانند کوبیدن پتک بر آهن سرد است . اولیای خانواده علاوه بر این که خود نباید با اعمال قدرت همراه با دستور و تحکم برخورد کنند، بلکه نباید جوی بوجود آورند که فرزندان بزرگتر بر فرزندان کوچکتر خانواده تحکم کنند و به آنها دستور دهند.

9- اجتناب از کلیشه سازی

مقایسه دوره نوجوگانی اولیاء با دوره نوجوانی فرزندان خود امر شایسته ای نیست . اصولا اولیاء با به رخ کشیدن موفقیت های خود به فرزندان فکر دروغگوئی و قولو کردن را در آنها ایجاد می کنند ، زیرا فرزندان گذشته اولیاء را ندیده و فقظ تعریف آن را شنیده اند.

10- پیش بینی های حساب نشده

تکلیف بیش از حد برای نوجوان مشخص کردن، بدون هماهنگی با او برایش رشته تحصیلی انتخاب کردن ، و تصمیم گرفتن بجای او کار منطقی نیست.

11- عجله در اصلاح

اصلاح رفتار نوجوان با عجله امکان پذیر نیست در چنین مواقعی با فشار بیش از حد برای اصلاح رفتا ر با واکنش و مقاومت آنها روبرو می شویم. دراین شرایط نوجوان اصلا به حرف کسی توجه نم کند. اصلاح رفتار همگام با رشد جسمی وفکری باید صورت گیرد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/2/10:: 5:29 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5      >