علل دروغ گویی
دروغ گویی دارای علل متفاوتی است که بعضی از آنها عبارت اند از :
1-.تخیل ، چون تخیل در دوره ی کودکی و خصوصا دوره ی نوجوانی قوی است لذا فرد آنچنان محکم ابراز عقیده می کند که گویی صحنه ی عینی و و اقعی است
2-.آرزو و رویا، آرزو برای داشتن مالی،شیئی، ویاهرچیز دیگری به همراه اشتیاق برای وصول و دستیابی به آن در جهان تخیلات وگماه هایی را ایجاد می کند. استمرار چنین وضعیتی در روزهای اول غیر واقعی بودن خود را نشان می دهد. اما با مرور زمان شضخص مجبور می شودکه بر شدت آرزوها وتلفقین هایی رای واقعی جلوه دادن این گونه امور بیفزاید.
3- بی اعتمادی، هرگاه نوجوانی رازی را بامادرش به طورمحرمانه بگوید و از وی هم قول بگیرد که موضوع محرمانه بماند، اما بعدها ببیند پدرش با گوشه زدن موضوع را به رخش می کشداعتماد وی به مادرش سلب شده و تصمیم می گیرد که دیگرحقیقت را نگوید در چنین موقعیتی گرایش به دروغگویی پیدا می کند.
4- ترس، ترس از مجازات ونداشتن شجاعت وپذیرش مسئولیت ، آبرو و یا مورد بازخواست قرار گرفتن باعث می شود تا کودک یا نوجوان از گفتن سر باز زند ودر این موقع گرایش به دروغگویی در وی شکل می گیرد.
5- آزمایش والدین، گاهی اتفاق می افتد نوجوان می خواهد اولیای خود را محک بزند لذا به دروغ، موصوعی را بیان می کند تا عکس العمل والدینش را مشاهده ، کند. چنانجه پدر ومادرش حرفی نزنند وی به مرادش رسیده است اما چنانجه با واکنش شدید پدر و مادرش روبه رو شود، اظهار می دارد که شوخی کردم.
6 - جلب توجه ، بعضی از نوجوانان که کمتر مورد توجه بزرگترها خصوصا والدینشان قرار می گیرند در ازقات مختلفی ممکن است حرفی را به دروغ بیان کنند که باعث تعجب و جلب نظر دیگران شود اما دیگران با چند پرسش از وی با رنگ پریدگی وی روبه رو و متوجه دروغ گفتنش می شوند.
7 - بد آموزی ،در این رابطه اولیایی که به طور ناخودآگاه مرتکب دروغ گفتن می شوند. زمینه بد آموزی کودکان و نوجوانان و دیگر اعضای خانواده رافراهم می سازند. مانندجمله معروف «اگربا من کار داشتند بگو نیست» ویا مادری که پولی را گم می کند واز بچه تقاضا می کند که در باره ی این موضوع با پدر چیزی نگویید.
8- تظاهر، گاهی نیز کودک یا نوجوان ممکن است برای انجام ندادن کار، تظاهر به مریض شدن کند در نتیجه به دروغ گفتن متوسل می شود.مثلا تکالیفش را انجام نمی دهد و درپاسخ به معلمش اظهارمی دارد که مریض بودم.
9- تحمیل تکالیف سنگین بر نوجوان، بزرگترها همان قدرت بدنی وفکری خود را از کوچکترها یشان متوقع هستند، این توفعات هنگامی که با سختگیری توام شود نوجوان را به سمت دروغ گفتن هدایت می کند .مثلا بعضی از خانواده ها به نمره ی بیست اهمیت خاصی می دهند و راضی نیستند حتی فرزند آن ها نوزده بگیرد، لذا نوجوان در یک شرایط سخت روحی به سر می برد . اگر نمره خوب غیر از بیست بگیرد به فکر دروغ ، تقلب، دستکاری درلیست نمره، مخفی کردن کارنامه و.. می افتد.
10 -ترس وضعف و عجز، احساس حقارت وعجز وضعف ودست کم گرفتن خود در بعضی مواقع بشر را از راه مستقیم فطرت راستگویی منحرف می کند وبه سمت دروغگویی هدایت می کند.مثلا مسئولیتی یا خواسته ای را به فردی که قدرت نه گفتن ندارد، محول می کنند درحالی وی قادر به انجام آن نیست و برای انجام ندادن متوسل به دروغگویی می شود.
11- اعتیاد ، نوجوان یا جوانی که دچار اعتیاد باشد به دلیل از هم گسیختگی شخصیت واز بین رفتن سیستم ارزشها وهنجارها برای تامین مواد ومخفی نگه داشتن اعتیاد خود از دیگران،زیاد به دروغگویی متوسل می شود.
12- بزهکاری، نوجوان وجوانان بزهکار داری اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند . یکی از ویژگی های بارز این گونه شخصیت توسل به نیرنگ ، حقه و فریب دیگران است. عنصر اساسی ومحوری این گونه رفتارها دروغگویی ، دروغپردازی وداستان سرائی است.
عوارض دروغگویی
1 دروغ سبب بی اعتباری می شود. دروغ گفتن اعتماد را از انسان سلب می کند و اعتبار شخص را در ابعاد مختلفش خدشه دار می کند.
2 – دروغ موجب دردسر می شود. درغگوخود ودیگران را به دردسر می اندازد وایجاد مشکل می کند . لذا ،از شر آن نه خود در امان است و نه دیگران.
3 – دروغ مانع خودشناسی می شود. چون افراد دروغگو سعی می کنند خود را غیر از آنجه که هستند نشان دهند تکرار دروغگویی شخصیت کاذبی را برای او تثبیت می کند. همین شخصیت کاذب فرد را در خودشناسی اش دچار مشکل می کند ونمی گذارد فرد آن طور که واقعا هست خود را بشناسد ونقاط قوت وضعف خود را ارزیابی کند.
4 – دروغ ایمان را از بین می برد. چون افرادی که دروغ دیگران را می پذیرند که گمراهی کشیده می شوند لذا نوعی اختلال درگرایشات فکری، اعتقادی در افراد به وجود می آید که باعث تباهی وسستی عقاید می شود که بی شباهت به مکر و فریب نیست. در این باره امام محمد باقر(ع) می فرماید : «دروغ خانه ی ایمان را ویران می سازد»
کلمات کلیدی:
دار و دسته ها و جماعت ها
دوستان نوجوان ، ضمنا در گروه های همسال گرد می آیند که در مقایسه با اواسط کودکی ،خیلی بیشتر متداول وبسیار منظم و انحصاری می شوند. گروه های نوجوان در دار ودسته ها سازمان می یابند که عبارت اند از : گروه های کوچک متشکل از پنج تا هفت عضو که دوستان صمیمی هستند، و از احاظ زمینه خانوداگی ، نگرشها، و ارزشها به یگدیگر شباهت دارند. در اوایل نوجوانی ، دار و دسته ها به اعضای همجنس محدود می شود. ولی در اوسط نوجوانی ، گروه های مختلط شایع می شوند. دارو دسته ها، آداب لباس پوشیدن ،شیوه صحبت کردن،و رفتارهایی را به وجود می آورندکه آنها ار از یکدیگر و از دنیای بزرگسالان متمایز می کنند.
گاهی چند دار ودسته مشابه ، گروه بزرگتری را تشکیل می هند که به طور سرسرس سازمان یافته و جماعت نامیده می شود.برخلاف دارودسته های صمیمی ، عضویت در جماعت بر پایه شهرت و ویژگی های کلیشه ای استوار است. جماعت ، در محدوده ساختار اجتماعی بزرگتر مدرسه به نوجوان هویت می بخشد.
با توجه به اهمیت جماعت در شکل گیری هویت نوجوان به والدین توصیه می گردد که زمینه جذب نوجوان خود را به جماعت های سالم وتاثیرگذار فراهم کنند. تعدادی از جماعت های که تاثیر مثبت بر هویت نوجوان دارند عبارتند از : کانون های قرانی ، کانون های فرهنگی ، کانون های ورزشی ، کانون های مذهبی ، کانون های پرورشی و فکری نوجوانان ، کانون های علمی و تحقیقاتی وابسته به آموزش و پرورش و... جذب نوجوان به هریک از این کانون ها وکانوهای مشابه ، زمینه شکل گیری هویت ( علمی ، اخلاقی ، اعتقادی ، شغلی ، ورزشی) را فراهم می سازد.
دروغگویی
دروغگویی مانند سایر اختلال های روانی و عاطفی از مسایل کوچکی شروع می شود که ریشه ی آن را باید در خانواده جستجو کرد. چنانچه این اختلا ل به موقع شناسایی نشود به یک بیماری روحی تبدیل می شود. دروغگویی مشکلات فراوانی را برای گوینده آن ودیگران ایجاد می کند و آسیب هایی را به آن ها می زند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر نیز می تواند باشد. به عبارت دیگر دروغگویی کلید ورود به فسادهای دیگر است. اکثر از چنین وضعی شکایت دارند، زیرا دروغ را مانند سایر انحرافات اخلاقی زشت می دانند.
در باره کشف انگیزه دروغگویی باید با دقت به رفتار دروغ کودک و نوجوان اندیشید. ممکن است انگیزه خود نماییی، به دست آوردن پاداش ، جلب نظردیگران ،نشان دادن قدرت ویا از روی ضعف باشد. دروغگویی در نوجوانان و جوانان ممکن است در اثر تقلید از بزرگسالان و تربیت غلط باشد . زیرا مشاهده ی دروغگویی از دوران کودکی در خانوداه و اجتماع شکل می گیرد.
تعریف دروغگویی
دروغگویی عبارت است از یک عمل روانی – اجتماعی است که، فرد کم و بیش به طورعمدی سعی می کند ، ایمان یا گفتار یا عمل نادرست را ذهن دیگران درست و حقیقی جلوه دهد. (سروری 1372)
دروغ معمولا بیانی خلاف واقع ویا کتمان یک واقعیت است. (تاجیک اسماعیلی1373)
دروغگویی بیشتر جنبه ی آموختنی (اکتسابی) دارد زیرا انسان ها فطرنا و ذاتا دروغگو نیستند، بلکه دروغگویی را از محیط زندگی خود مانند خانواده ،مدرسه وبه طور کلی از اجتماع آموخته اند. پایه و اساس دروغگویی در کودکان و نوجوانان از خانواده شروع می شود.
سه نوع تبپ شخصیت هایی که بیشتر از سایر شخصیت ها در رابطه با دروغگویی مطرحند، عبارتنداز:
1 - شخصیت هیستریکی (نمایشی)
افرادی که دارای این گونه شخصیت هستند از دروغ به عنوان ابزاری برای جلب توجه و محبت دیگران نسبت به خود استفاده می کنند. برای رسیدن به این هدف فرد ویژگی هایی همچون درک شهودی، سریع عمل کردن، تلقین پذیری ،هیجانی بودن، خیالبافی و رویایی فکر کردن داردکه در نهایت به عدم دقت و اطمینان وی منجر می شود. لذا، هیجانی بودن این نوع شخصیت ها سبب اختلاط اطلاعات صحیح و غلط به طور همزمان می شود ودرک واقعیت مطلبی است که درهمان لحظه احساس می شود ولی در زمان دیگر مطلب را طور دیگری احساس می کند.
2- شخصیت خود شیفته.
افرادیکه دارای شخصیت خودشیفته هستند به خود حق می دهند که دیگران را با دروغ های خود به بازی بگیرند.و کم تر متوجه ضرر و زیان هایی هستند که با دروغ گویی خود به مردم وارد می کنند.این گونه افراد اقلب وقایع بیرونی را بر اساس نیاز های درونی خود تغییر می دهند .زیرا آنها مبطلا به خود بزرگ بینی هستند و خود را از دیگران بهتر ،بزرگتر، و شایسته تر می دانند. این گونه افراد نیاز به تایید دیگران دارند و این نیاز است که آنها را ملزم می سازد که همیشه خود را در وضعیت ایده آلی ببینند .لذا در جلوه دادن توانایی ها و دیگر صفات خود اقراق می کنند . و در صدد تحریف حقایق هستند .
3- شخصیت وسواسی
نحوه ی تفکر این گونه افراد جزئی و محدود به ظواهر پدیده ها است.این گونه افراد اغلب اشتغال ذهنی بیمار گونه ای به اعمال خود از نظر صحیح بودن یا نبودن آن دارند.به طوری آنها را به تکرار وادار می کند.و برای توجیه عمل خود ،اقدام به دروغ گویی می کنند.علت را شاید بتوان در مشغول بودن ذهن آنها با جزئیات ، هیجانات محدود و فقدان تفکر کلی دانست.
کلمات کلیدی:
مشکل هویت یابی
یافتن نفش واقعی از مبان تعداد زیادی نقش های گوناگون برای نوجوان مشکل است . به همین دلیل او سعی می کند نقش های مختلف را بیازماید تا بتواند نقشی را بیابد که با آن متناسب است. دراین رابطه از نوجوانی که سه نوع دست خط داشت سوال شدکه این گونه متفاوت نوشتن برای چیست؟
در پاسخ نوجوان اظهار داشت تا زمانی که نمی دانم که هستم، چطور می توانم به یک شیوه بنوسیم؟ تغییرات مداوم نوجوان باعث می شود تا هویت نوجوان به صورت مسئله ای حادی شود. این تغییرات روانی ، فیزیولوژیکی ، جنسی و شناختی با تقاضاهای شغلی و اجتماعی جدید توام می شود ونتیجه اش این است که نوجوان به نگرش وقضاوت دیگران تا چه حد اهمیت بدهد و ان را با تصویری که ازخود دارد مقایسه کند.
تفکر انتزاعی به نوجوانی که در پی هویت فردی است کمک می کند ، اما در عین حال چنین جستجویی برای او مشکل است . هویت یابی ممکن است از دو راه منحرف شود؛ یکی پیش از آنکه رشد کند تثبیت شود، یعنی پیش از موعد شگل بگیرد . ودیگر اینکه بدون هیچ محدودیتی گسترش پیدا کند که در این صورت منجر به سردرگمی هویت خواهد شد.
هویت یابی زودرس _ تثبیت زودرس تصور فرد از خودش را هویت یابی زودرس گویند. چنین تثبیتی در سایر امکانات و توانایی های که شخص جهت توصیف خود دارد موثر است. چنین نوجوانی به تایید دیگران نسبت به خودش ارج می نهد ، لذا ،عزت نفسش بستگی به تایید دیگران خواهد داشت. دارای استقلال رای کمتری است وبرای مراحع قدرت اهمیت زیادی قائل است وسعی در همنوایی با نوجوانان گروه همسال دارد. همچنین به ارزش های سنتی بیشتر علاقه خواهد داشت ورفتارش با فکرکردن کمتری توام است. هممچنین از انعطاف پذیری کمتر برخوردارند و درصورتی که مواجه با تکالیف شناختی وتنش زاء شوند نمی توانند واکنش مساعد از خود نشان دهند.
سردگمی در هویت – گروه دیگری از نوجوانان دوره ای طولانی سردگمی هویت را می گذارنند، شاید هیچ گاه احساس هویتی روشن و قوی در آنان ایجاد نشود. آن ها نوجوانانی هستند که نمی توانند خود را بیابند. آن ها سعی دارندهمیشه خود را رها وفارغ از پیوند نگه دارند و مانند دوره ای قبل از شگل گیری هویت باقی می ماند.
مسئله نگران کننده این است ، نوجوانی که در این دوره وارد بحران هویت می شود اگر نتواند در این دوره خارح شود بعد از 18 سالگی تصور روشنی از خودش نخواهد داشت و اگر این حالت دامه یابد مانند شخصی بی کفایتی خودش را ارزیابی می کند که نتیجه اش ارزیابی های منفی در باره ی خود است.
روابط با همسالان
زمانی که نوجوان وقت کمتری را با اعضای خانواده می گذرانند،همسالان به طور فزاینده ای با اهمیت می شوند. نوجوانان می گویند وقتی که بادوستانشان مطلوبترین خلق را دارند. تعداد بهترین دوستان در اوایل نوجوانی از تقریبا 4 تا 6 دوست به یک دوست در بزرگسالی کاهش می یابد. در عین حال ماهیت روابط نیز تغییر می کند . وقتی که از نوجوانان در مورد معنی دوستی سئوال می شود، بر دو ویژگی تاکید می ورزند.
اولین ومهمترین ویژگی، صمیمیت است. نوجوانان از دوستانشان انتظار صمیمیت ، اعتماد و درک متقابل دارند، بهمین دلیل است که خود افشائی برای دوستان در سالهای نوجوانی افزایش می یابد. ثانیا ،نوجوانان بیشتر از کودکان از دوستانشان انتظار دارند. وفادار باشند. به طوری که از آنها دفاع کنند وکسی دیگری را ترجبح ندهند. با افزایش صداقت و وفاداری درروابط دوستی، نوجوانان شخصیت یکدیگر را بهتر می شناسند. علاوه براینکه دوستان نوجوان درخیلی از ویژگی ها مشترک هستند، از نظر آرزوهای تحصیلی ، عقاید سیاسی، وتمایل به امتحان کردن مواد مخدر و پرداختن به اعمال خلاف قانون نیز به یکدیگر شباهت دارند. و به مرور زمان از این نظر شبیه تر می شوند.
از نظرصمیمیت بین دوستی تفاوتی بین دختر و پسر وجود دارد. اگر از چند دختر و پسر نوجوان بخواهید روابط صمیمی خود را توضیح دهند، احتمالا بین آنها تفاوت جنسی خواهید یافت . صمیمیت عاطفی در روابط دوستی دخترها بیشتر از پسرهاست. در حالی که دخترها غالبا برای «فقط صحبت کردن» دورهم جمع می شوند. پسرها معمولا برای فعایت های مانند ورزشها وبازیها رقابتی گرد هم می آیند.
زمانی که پسرها صحبت می کنند، اغلب روی موفقیتهای خودشان یا دیگران تاکید می ورزند. دخترها از طریق دوستی ،معمولا نیازهای اجتماعی و مشترک خود و پسر ها، نیازبه مقام وتسلط را ارضا می کنند. این بدان معنا نیست که پسرها به ندرت روایط صمیمی برقرار کی کنند، بلکه کیفیت رابطه آنها تنوع بیشتری دارد. صمیمیت روابط پسرها به هویت جنسی مربوط می شود. پسرها ی دو جنسیتی درست مانند دخترها، روابط صمیمی همجنسی برقرار می کنند، درحالی که پسرهای داری هویت مردانه به احتمال کمتری چنین رابطه ای را برقرار می کنند.(جونز ودمبو 1989).
نوجوانان از روابط دوستی خود چه منافعی کسب می کنند؟ روابط دوستی بنا به دلایل زیر،به رشد هیجانی و اجتماعی آنها کمک بیشتری می کند.
1 – روابط دوستی صمیمانه،فرصتهایی را برای کاوش کردن خود و پرورش دادن درک عمیق دیگران فراهم می آورد.
2- روابط دوستی صمیمانه ، به نوجوانان کمک کی کند با استرسهای نوجوانی کنار بیایند.
3-روابط دوستی صمیمانه، می تواند نگرش نسبت به مدرسه وعملکرد تحصیلی را بهبود بخشد.
کلمات کلیدی:
مشکلاتی که بر اثر بحران هویت به وجود می آید
در این سن، نوجوان از خود بریده ودر دنیای درونی خود غوطه ور می شود. این بریدگی و در خود فرورفتگی مشکلاتی چون بحران هویت را به همراه داردو علاوه بر اینکه انسان ها را به ابهام و سردرگمی می کشاند مشکلاتی ایجاد می کند . این مشکلات عبارتند از:
مشکل اول- بروز اختلال زمان و بی دقتی در اور، دراین صورت نوجوان احساس می کند که گذشت زمان اهمیتی نداردو برای هرکاری بیش از حد کافی وقت دارد. در برابر این احساس برخی نیز احساس می کنند که همه امور به سرعت می گذرد و برای خود وقت کافی ندارند.
مشکل دوم-احساس شدید نسبت به خود است.
فکر نوجوان در این حالت همیشه مشغول خصوصیات بدنی ، شغلی،یا نقشی است که بر عهده دارد.و نمی تواند افکارش را در تاکید های درونی خود آزاد سازد.
مشکل سوم-تشکیل هویت منفی است که نوجوان ارزش های خانوادگی ، اجتماعی ،تحصیلی و آنچه را که از این گونه کانال ها به صورت دستورات تربیتی و آموزشی به او می دهند به تمسخر گرفته و از کنار آنها رد می شود و به گونه ای عصبی و پرخاش گرانه به آنها بی اعتنایی می کند و نوعی رفتار نامانوس از خود بروز می دهد .
مشکل چهارم-مشکلاتی است که اراک اجتماعی را به رکود و بن بست می کشاند .
انواع هویت یابی نوجوانان
هویت یابی نوجوانان به یکی از سه روش زیر صورت می گیرد:
الف - برخی از نوجوانان و جوانان پس از یک دوره ی آزمایش و کند و کاو درونی متعهدانه به هدفی در زندگی علاقمند می شوند و در راه نیل و رسیدن به آن گام بر می دارند.
ب - برخی دیگر ممکن است هرگز بحران هویت را تجربه نکنند.این نوجوانان ارزش های والدینشان را بدون چون و چرا پذیرفته اند. و برای خود به عنوان یک فرد بزرگسال نقش هایی را انتخاب می کنند که با نظر والدین هماهنگی کامل دارد، به صورتی که هویت این افراد در مراحل اولیه زندگی تبلور یافته است.
ج - دسته ای دیگر هویت انحرافی بر می گزیند،هویتی مغایر با ارزش های جامعه که در آن زندگی می کنند. مثلا جوانی که در طول زندگیش تحت فشار باشدامکان دارد در آینده در مقابل این فشارها طغیان کند و ولگرد شود. همچنین برخی از نوجوانان مناطق فقیر به جای انکه با تلاش خود را به موقعیت اجتماعی بهتری برسانند، ممکن است هویتی انحرافی برگزینند وافتخار کنند که در این دنیا کسی نیستند.
اجزاء تشکیل دهنده هویت
در دوره نوجوانی ، پیشرفتهای شناختی، دیدگاه نوجوانان را نسبت به خود تغییر می دهدو »آن را به صورت تصویر ذهنی پیچیده تر، سازمان یافته تر ،وبا ثبات تر در می آورد. تغیرات خود پنداره و عزت نفس زمینه را برای پرورش هویت شخصی یک پارچه آماده می سازد. هویت دارای اجزاء مختلفی است که از به هم پیوستن این اجزاء هویت یک پارچه پدید می آید. این اجزاء عبارتند از :
هویت جسمی ، هویت جنسی ، هویت تحصیلی ، هویت شغلی ، هویت اجتماعی، هویت اعتقادی و اخلاقی و هویت اقتصادی
هویت جسمی – نگرش نوجوان نسبت به بدن و تغییرات مربوطه آن است. نوجوانان اعلب از وضعیت جسمانی خود راضی نیستند، زیرا تغییرات سریع جسمانی در این دوران تصورات گوناگونی از وضیعت جسمانی به وجود می آوردند که موجب عدم قبول آن از سوی آن ها می شود. پذیرش این تغییرات از نظر نوجوان و جوان و قبول ایفای نقش های مربوطه در بزرگسالی ، هویت جسمی را تشکیل می دهد.
هویت جنسی – هرنوجوان موظف است در رابطه با جنسیت خود ،رفتاری متناسب باب آن را ارایه دهد تا از هرگونه انحراف جلوگیری شود. در بسیاری از فرهنگ ها انتظاراتی که از جنس مذکرو مونث دارند متفاوت است. پذیر فتن جنسیت و ایفای نقش های جنسی در بزرگسالی توسط نوجوان و جوان منجر به تشکیل هویت جنسی شده و نپذیرفتن جنسیت و عدم ایفای نقش جنسی در بزرگسالی باعث ایجاد مشکل هویت می شود. احتمالا یکی از دلایل همانند سازی نوجوان و جوان با جنس مخالف از نظر پوشش ، آرایش، تکلم، شرکت گسترده در جمع آنها و سایر زمینه ها ، داشتن مشکل هویت جنسی است.
عوامل موثر در شکل گیری هویت
عوامل گوناگونی در شکل گیری هویت نوجوانان موثر هستندکه عبارتند از:
خانواده – مدرسه - محله زندگی - نهاد های اجتماعی ،مذهبی و رسانه های گروهی ، گروه همسالان. با این وصف چون خانواده اولین نهادی است که پایه های اولیه شخصیت نوجوان را از دوره ی کودکی شکل می دهد، از اهمیت خاصی ببرخوردار است. متاسفانه در بسیاری از خانواده ای جامعه ما ، فرزند سالاری وجود داردبه این معنی که والدین در خدمت مطلق فرزنداشان هستند. چنین جوی فعلا در جامعه ما رو به افزایش است . این مطلب می تواند در شکل گیری هویت و اعتماد به نفس اراد در دورانی که والدین دیگر با فرزندشان نیستند ضربه وارد کند. پیامدهای چنین جو ی به وجود آمدن مشکلات شغلی ، اجتماعی و حتی زناشویی بعد از ازداوج و به دنبال آن طلاق خواهدبود.
کلمات کلیدی:
از کجا اغاز کنیم؟
چگونه می توانید به فرزندان خود کمک کنید تا تصویر ذهنی واضح و مثبتی از خویش داشته باشند این سوال می تواند نقطه ی آغاز مناسبی برای تشخیص این که چه عاملی فرزند شما را منحصر به فرد می سازد ، باشد.یعنی همان چیزی که واقعاً هست
گام اول : نوع برداشت خود را از شخصیت آنها و نقاط ضعف و قوتشان بنویسید، حتی اگر شامل ویژگی هایی باشد که شما ترجیح می دادید وجود نداشتند.
اگر نسبت به انها احساسی منفی دارید، از فرد دیگری که شناخت خوبی نسبت به کودک شما دارد، کمک بگیرید. از او بخواهید به شما در تشخیص ویژگی های مثبت هم کمک کند به عنوان مثال کودک شما :
به راحتی با شرایط جدید سازگار می شود ، نسبت به همه چیز دقیق است، سریع به گریه می افتد ،تمرکز کزدن برایش دشوار است، بسیار خیال پرداز است بخشنده است ، بسیار وقت شناس است، دوست ندارد کسی صحبت او را قطع کند.
گام دوم : ببینید آیارابطه ای بین چیزی که دوست دارید با چیز هایی که چندان مورد توجه شما نیستند وجود دارد؟ این دو همانند دو روی یک سکه می باشند .به عنوان مثال ممکن است شما انتخاب و تصمیم گیری سریع آنها را بپسندید وبه نظر می رسد می دانید در ذهن آنها چه میگذرد ، اما مایل نباشید آنها مداوم درباره ی کار هایی که انجام می دهند بحث کنند. اماآیا این دو، بخشی از یک مقوله ی واحد نیستند؟
شما دوست دارید که آنها هنگام بازی با دوستانشان از عهده ی خودشان برآیند. اما مایل نیستید زمانی که در مقابل شما هستند ، جسور و بی محابا باشند. آیا این قدرت مشابه ای نیست که در دو جایگاه مختلف خود را بروز می دهد؟مثبت فکر کنید !
گام سوم : علایق ونفرت های ایشان ر ا بنویسد، کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، چیزهایی که دوست ندارند بخورند،لباس های مورد علاقه شان، واین که دوست دارند اوقات خود را چگونه سپری کنند. این کار به شما کمک می کند تا بعد دیگری به ابعاد ادراکی شما درمورد این که آنها واقعاً چه کسی هستند، اضافه شود.اگر توانسته اید به بسیاری از چیز هایی که دوست ندارند .پی ببرید و چیز های معدودی را که دوست دارند ، بشناسید ، زمان آن رسیده است که به طور جدی به اصلاح و تقویت عزت نفس آنها بپردازید.کودکانی که تصویر واضحی ازخودشان ندارند،راحت تر هستند که ((شخصیت خود را منفی جلوه دهند)).به عبارت دیگر برای بیان تفاوت خود با دیگران،خواهندگفت که شبیه هیچ کس نیستند.به ویژه به خواهر و برادر خود هیچ شباهتی ندارد. طی یک فرآیند استنتاجی،به تصاویری از خودشان دست پیدا می کنند.اما اگر کسی بتواند به طور مستقیم بگوید((من این گونه شخصیتی دارم)) بهتر از این است که در مورد آن چه که نیست و یا ندارد، سخن بگوید.
گام چهارم : ببینید چگونه می توانید جایی را به خودشان اختصاص دهید تا هر کاری که مایل هستند ، در آن انجام دهند. به عنوان مثال اگر دوست دارند اوقات خود را به تنهایی سپری کنند. می توانید خواهران و برادران آنها را از آنها دور نگه دارید؟ همین طور هر فرد دیگری که فکر می کنید مزاحم آنهاست؟ اگر دوست دارند که بازی مورد علاقه خود را همراه با شما انجام دهند،آیا وقتی برای این کار اختصاص می دهید؟اگربه فوتبال یاشنا علاقه مند ند. مطمئن هستید که امکان پرداختن به این ورزش ها را برایشان فراهم آوریده اید؟
گام پنجم : به آنها بگویید در هر سنی که بوده اند، به کدام ویژگی آنها علاقه داشته اید . فقط نگویید خوب بوده اند کاملا در این مورد با آنها صحبت کنیدتا آنها بفهمند که تا چه اندازه مورد توجه شما بوده اندو آنها را درک می کنید .به این ترتیب به تصویر ذهنی شفاف تری از خود دست پیدا می یابند.به آنها کمک کنید تا بتوانند به خودشان افتخار کنند.
(( رژیم متعادل )) شامل چه فعالیت هایی می شود؟
· فعالیّت های مربوط به فضای باز (قدم زدن، بالارفتن از درخت ،به پارک رفتن - که معمولاً کار های فیزیکی هستندو به کلی هر نوع بازی مربوط به فضای باز).
· فعالیّت های خلاقانه (طراحی ، نقاشی ، مدل سازی با ماسه ، آب ، آشپزی ، باغبانی، ساختن وشنیدن موسیقی ).
· فعالیّت های اجتماعی (دیدار دوستان و آشنایان-زیاد به دیدن دوستانتان بروید.زیرا کودک اجتماعی شدن را از شما می آموزند.
· فعالیّت های تخیلی(خیمه درست کردن با استفاده از پتو ، قطار درست کردن با استفاده از جعبه های مقوایی ، بازی های وانمودی مانند مدرسه بازی یا تلفن بازی).
· بازی ها و مسابقاتی که در آن از توپ استفاده می شود.
· بازی های بدون ساختار (بگذارید بنا به میل خود، در مورد شیوه و نوع بازی تصمیم بگیرند و آن را اداره کنند.
· فعالیت های وابسته به کتاب(خواندن کتاب برای آنها،نشان دادن عکس های کتاب یا مجلات به آنها،رفتن به کتاب خانه،اگر شما در حال خواندن یا نوشتن هستید،به آنها اجازه دهید از شما تقلید کنند.
کلمات کلیدی: