از کجا اغاز کنیم؟
چگونه می توانید به فرزندان خود کمک کنید تا تصویر ذهنی واضح و مثبتی از خویش داشته باشند این سوال می تواند نقطه ی آغاز مناسبی برای تشخیص این که چه عاملی فرزند شما را منحصر به فرد می سازد ، باشد.یعنی همان چیزی که واقعاً هست
گام اول : نوع برداشت خود را از شخصیت آنها و نقاط ضعف و قوتشان بنویسید، حتی اگر شامل ویژگی هایی باشد که شما ترجیح می دادید وجود نداشتند.
اگر نسبت به انها احساسی منفی دارید، از فرد دیگری که شناخت خوبی نسبت به کودک شما دارد، کمک بگیرید. از او بخواهید به شما در تشخیص ویژگی های مثبت هم کمک کند به عنوان مثال کودک شما :
به راحتی با شرایط جدید سازگار می شود ، نسبت به همه چیز دقیق است، سریع به گریه می افتد ،تمرکز کزدن برایش دشوار است، بسیار خیال پرداز است بخشنده است ، بسیار وقت شناس است، دوست ندارد کسی صحبت او را قطع کند.
گام دوم : ببینید آیارابطه ای بین چیزی که دوست دارید با چیز هایی که چندان مورد توجه شما نیستند وجود دارد؟ این دو همانند دو روی یک سکه می باشند .به عنوان مثال ممکن است شما انتخاب و تصمیم گیری سریع آنها را بپسندید وبه نظر می رسد می دانید در ذهن آنها چه میگذرد ، اما مایل نباشید آنها مداوم درباره ی کار هایی که انجام می دهند بحث کنند. اماآیا این دو، بخشی از یک مقوله ی واحد نیستند؟
شما دوست دارید که آنها هنگام بازی با دوستانشان از عهده ی خودشان برآیند. اما مایل نیستید زمانی که در مقابل شما هستند ، جسور و بی محابا باشند. آیا این قدرت مشابه ای نیست که در دو جایگاه مختلف خود را بروز می دهد؟مثبت فکر کنید !
گام سوم : علایق ونفرت های ایشان ر ا بنویسد، کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، چیزهایی که دوست ندارند بخورند،لباس های مورد علاقه شان، واین که دوست دارند اوقات خود را چگونه سپری کنند. این کار به شما کمک می کند تا بعد دیگری به ابعاد ادراکی شما درمورد این که آنها واقعاً چه کسی هستند، اضافه شود.اگر توانسته اید به بسیاری از چیز هایی که دوست ندارند .پی ببرید و چیز های معدودی را که دوست دارند ، بشناسید ، زمان آن رسیده است که به طور جدی به اصلاح و تقویت عزت نفس آنها بپردازید.کودکانی که تصویر واضحی ازخودشان ندارند،راحت تر هستند که ((شخصیت خود را منفی جلوه دهند)).به عبارت دیگر برای بیان تفاوت خود با دیگران،خواهندگفت که شبیه هیچ کس نیستند.به ویژه به خواهر و برادر خود هیچ شباهتی ندارد. طی یک فرآیند استنتاجی،به تصاویری از خودشان دست پیدا می کنند.اما اگر کسی بتواند به طور مستقیم بگوید((من این گونه شخصیتی دارم)) بهتر از این است که در مورد آن چه که نیست و یا ندارد، سخن بگوید.
گام چهارم : ببینید چگونه می توانید جایی را به خودشان اختصاص دهید تا هر کاری که مایل هستند ، در آن انجام دهند. به عنوان مثال اگر دوست دارند اوقات خود را به تنهایی سپری کنند. می توانید خواهران و برادران آنها را از آنها دور نگه دارید؟ همین طور هر فرد دیگری که فکر می کنید مزاحم آنهاست؟ اگر دوست دارند که بازی مورد علاقه خود را همراه با شما انجام دهند،آیا وقتی برای این کار اختصاص می دهید؟اگربه فوتبال یاشنا علاقه مند ند. مطمئن هستید که امکان پرداختن به این ورزش ها را برایشان فراهم آوریده اید؟
گام پنجم : به آنها بگویید در هر سنی که بوده اند، به کدام ویژگی آنها علاقه داشته اید . فقط نگویید خوب بوده اند کاملا در این مورد با آنها صحبت کنیدتا آنها بفهمند که تا چه اندازه مورد توجه شما بوده اندو آنها را درک می کنید .به این ترتیب به تصویر ذهنی شفاف تری از خود دست پیدا می یابند.به آنها کمک کنید تا بتوانند به خودشان افتخار کنند.
(( رژیم متعادل )) شامل چه فعالیت هایی می شود؟
· فعالیّت های مربوط به فضای باز (قدم زدن، بالارفتن از درخت ،به پارک رفتن - که معمولاً کار های فیزیکی هستندو به کلی هر نوع بازی مربوط به فضای باز).
· فعالیّت های خلاقانه (طراحی ، نقاشی ، مدل سازی با ماسه ، آب ، آشپزی ، باغبانی، ساختن وشنیدن موسیقی ).
· فعالیّت های اجتماعی (دیدار دوستان و آشنایان-زیاد به دیدن دوستانتان بروید.زیرا کودک اجتماعی شدن را از شما می آموزند.
· فعالیّت های تخیلی(خیمه درست کردن با استفاده از پتو ، قطار درست کردن با استفاده از جعبه های مقوایی ، بازی های وانمودی مانند مدرسه بازی یا تلفن بازی).
· بازی ها و مسابقاتی که در آن از توپ استفاده می شود.
· بازی های بدون ساختار (بگذارید بنا به میل خود، در مورد شیوه و نوع بازی تصمیم بگیرند و آن را اداره کنند.
· فعالیت های وابسته به کتاب(خواندن کتاب برای آنها،نشان دادن عکس های کتاب یا مجلات به آنها،رفتن به کتاب خانه،اگر شما در حال خواندن یا نوشتن هستید،به آنها اجازه دهید از شما تقلید کنند.
کلمات کلیدی: