سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشی که بدان عمل نمی شود، مانند گنجی است که از آن خرج نمی شود . صاحبش در گردآوریش خود را به رنج می اندازد و به بهره اش نمی رسد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
روان نما

رشد اخلاقی :  

بانفوذ ترین رویکرد به رشد اخلاقی ،دیدگاه شناختی لورنس گلبرگ است که از مطالعات اولیه پیاژه درمورد قضاوت اخلاقی کودک گرفته است. پیاژه 1932/1965 معتقد بود که کودکان دومرحله درک اخلاقی را پشت سرمی گذارند.

مرحله اول ،اصول اخلاقی دگر مختاراست که تقریبا از 5 تا 10 سالگی ادامه دارد. کلمه دگر مختار به معنی« تحت نفوذ دیگران بودن »است . همان گونه که از این اصطلاح بر می آید ، کودکان در این مرحله تصور می کنند که مقرارات توسط صاحبان قدرت (خداوند،والدین ،و معلمان ) وضع می شوند وجود دایمی دارند، تغییر ناپذیرند، وحتما باید از آنها تبعیت کرد.ضمنا آنها هنگام قضاوت کردن درمورد نادرست بودن یک عمل روی پیامد های عینی آن تاکید می کنند.

مرحله دوم اصول اخلاقی خود مختار است که کودکان حدود 10 سالگی به این مرحله واردمی شوند. آنها می فهمند که افراد می توانند درمورد مسایل اخلاقی دیدگاه متفاوتی داشته باشند ومقاصد آنها نه فقط پیامدها، باید مبنای قضاوت کردن درمورد رفتار قرارگیرد.پیاژه باورداشت که پیشرفت در درک دیگران ، که از رشد شناختی و فرصتهای تعامل کردن با همسالان حاصل می شود، مسبب این تغییر است.افراد خودمختار، دیگر مقررات را به صورت ثابت و تغییرناپذیر نمی داند ، بلکه آنها را بصورت اصولی در نظرمی گیرندکه برسرآن توافق اجتماعی شده است ودر صورت لزوم می توان آنها را تغییر داد.

البته بستر فکری که پیاژه در آن قرارگرفته بود، تسلط مادی گرایی بود وطبعا نظرات وی تحت تاثیرفیلسوفان آن دوران نظیر هگل،نیچه و مارکس قرار گرفته است .تاثیر پذیری پیاژه از تفکرات مادی گرایی در نتیجه گیری اخلاقی وی کاملا مشهود است. از نظر پیاژه اخلاق نسبی بوده و بسته به شرایط می توان قوانین اخلاقی وضع نمود، که اساس آن قانون مقابله به مثل است.از طرفی پیروی انسان از قوانین خداوند را به دلیل دگر پیروی وتکامل نیافتن قوای شناختی می داند. درصورتیکه پذیرفتن این نظریه جای تامل بسیار دارد وبه آسانی نمی توان این نظریه را قبول کرد.

 لورنس گلبرگ، روانشناس وامریکایی و استاد و مدیر مرکز پرورش اخلاقی دانشگاه هاروارد، رشد ارزشهای اخلاقی را در چهار چوب یک نظریه شناختی مورد بررسی قرار داده است. در واقع او نظریه رشد اخلاقی پیاژه را کسترش داده و تکمیل کرده است. گلبرگ ب تجزیه و تحلیل آزمودنیهای متعدد در برابر مجموعه ای از داستانها، که نمونه آن ذکر شد، مراحل رشد اخلاقی رابا تنوع وگستردگی بیشتری بیان می کند. او ابتدا برای تفکر اخلاقی کودک سه سطح را عنوان می کند: سطح اخلاق پیش قراردادی، سطح اخلاق قرادادی، سطح اخلاق فوق قرار دادی.

1-   سطح اخلاق پیش قرار دادی: کودک در این سطح، اغلب رفتارخوبی دارد. این رفتار اخلاقی کودک بر اساس اجتناب از تنبیه و کسب پاداش تبین می شود. او در این سطح از تفکر اخلاقی نسبت به داوریهای اخلاقی خوب و بد محیط حساس است.

2-   سطح اخلاق قرار دادی: رفتار اخلاقی فرد دراین سطح، برای سازگاری و هماهنگی با نظم اجتماعی و تمایل برای حفظ و نگهداری این نظم است. اگر چه کودک در این دوره با والدین خود همانند سازی می کند و خود را با آنچه که آنها به عنوان درست و غلط ارائه می دهند، تطبیق می دهد، انگیزه و محرک اصلی برای این سازگاری و هماهنگی ، بیشتر همانندسازی با والدین است و هنوز نمی توان گفت که در این دوره، معیارهای اخلاقی درونی شده اند.

3-   سطح اخلاق قوق قرادادی: در این دوره استدلالها و قضاوتها ی اخلاقی افراد درونی شده ورفتار اخلاقی بر اساس اصولی جهانی و برتر از قراردادهای اجتماعی است و رفتار اخلاقی دیگر به تصویب و اجازه یا جلوگیری ونهی دیگران بستگی ندارد واز قدرت گروه هایی که از آن حمایت می کنند مستقل است.

مراحل رشد اخلاقی کلبرگ در چه سنینی واقع می شود.

چگونگی استدلالهای اخلاقی کودکانی که زیر هفت سال دارند، در سطح اخلاق پیش قراردادی(مرحله اول و دوم ) است. یعنی رفتار اخلاقی کودکان این سالها، بر اساس دوری از تنییه یا گرفتن پاداش است.مرحله سوم یعنی مرحله اخلاق پسر خوب ، دختر خوب بودن در رفتار اخلاقی کودکان هفت تا دوازده ساله مشاهده شده است.

مرحله اخلاق بر پایه قانون و نظم معمولا در دوره نوجوانی (12 تا 15 سالگی) واقع می شود. سطح اخلاق قوق قراردادی زمانی در فرد رشد پیدا می کند که فرد توانایی کافی برای تفکر انتزاعی و مجرد را پیدا کرده باشد و به آخرین مرحله از رشد ذهنی رسیده باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدا... شیرانی 91/2/9:: 3:34 عصر     |     () نظر